“خُذ القلب”
ماجدة داغر
خذِ القلبَ يا راحلاً قبلَ التمنّي
خذِ السُكنى في الوصل
خذ منكَ بعضَ الذي منّي.
وتِه في قوافييّ فيكَ
كأنك قصيدةٌ بالتجنّي
غِبْ في التنائي،
قلْ في التداني
للحب شيئاً عني.
ولأنّي
بقيتُ هناكَ، بقيت لديكَ
كأنّي
أعيدُ اللقاءَ، أعيد البقاءَ
وما سواكَ يعانقُ ظنّي
غِبْ بعدُ،
غِبْ في التنائي
فتبقى أقربَ إليَّ منّي،
كالغِمد للسيف، كالعِطرِ لعنقي،
كنشوةِ المغنّي،
للشوقِ يشدو
لزائرٍ في الضحى
على غفلةِ لحني.
—————-
الترجمة إلى الفارسية للشاعرة والمترجمة الإيرانية مريم كعبي.
ترجمه شعر بستان دل را از شاعر لبنانی ماجده داغر توسط مریم کعبی
بستان دل را!
ای آنکه می روی پیش از آرزومندی
بستان آرامش را در وصال
بستان از خود بعضی از تو که از من است
وسرگشته شو در قافیه هایم درونت
همچو خوشه شعری هنگام برداشت
محو شو در نهایت
در نزدیکی ها به عشق از من چیزی بگو
وچون مانده ام آنجا
پس ماندگارم نزد تو
گویا دیدار را تازه می کنم
ماندن را تکرار
وکسی غیر از تو
گمانم را در بر نمی گیرد
محو شو دیگر!
محو شو در نهایت!
نزدیک تر از من بمن می شوی
مانند
شمشیر از غلاف
عطر از گردنم
سرمستی آوازخوانی
از شوق خواندن
برای مهمانی درصبحگاه
در غفلت نغمه ام.